همه چیز درباره مامان و بابا
من فاطمه هستم مامان مهربون شما تحصیلاتم فوق لیسانس گیاهپزشکی از دانشگاه کردستان و از سال 87 تو یه شرکت خصوصی کار کردم البته مادر الان چندوقتیه کار از روال عادی خارج شده و ممکنه مادر برا همیشه خانه دار بشه. من عاشق همه ی چیزای خوب هستم وبیشتر از همه پدرت و تو
پدر اسمش مهرداد، لیسانس برق داره و کارمند اداره آموزش و پرورش، یه مرد فوق العاده برا من که یه دوپینگ عالیه همیشه، البته یه ذره سخت گیر هم هست که خب ویژگی همه ی مردای کرمانشاهیه ولی خب چیزی از خوبی هاش کم نمیکنه
من که عاشقشم
من و پدرت بعد از یه سری مراحل سخت و شیرین تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم با عشق بسیار زیاد که البته عقل و منطق هم داشتیم برای تصمیم مون.
26 فروردین 91 با یه مراسم خیلی ساده نامزد شدیم و 7 اردیبهشت 91 با یه عقد محضری رسما ازدواج کردیم.
اونموقع ها منو مهرداد هردو خیلی استرس داشتیم چون تصمیم خیلی بزرگی گرفته بودیم. هردو جوون بودیم و سرمایه ای هم نداشتیم و فقط خودمون 2 تا بودیم که باید تنهایی همه چیز رو میساختیم واسه همین خیلی میترسیدیم ولی خب تنها چیزی که باعث شد همه چیز رو تحمل کنیم عشقمون بود.
خلاصه اینکه بعد از عقد مهرداد شروع کرد به ساخت خونه بصورت شریکی با پدر بزرگ و عمو رسول و عمو علی
چه دوران سختی بود ولی مهرداد تمام تلاششو کرد که یه خونه و سرپناه برای عشقمون بسازه و منم سعی کردم کمکش کنم(حداقل کمتر غر بزنم)
بعد از تموم شدن خونه ما در تاریخ 25 مرداد 92 یه جشن عروسی گرفتیم و اومدیم خونه خودمون