هانا عشق مادر و پدر

هفته 38

هانا ی نازنینم امروز بعد مدتها دارم این مطلب رو مینویسم این مدت خیلی درگیر بودم. با افزایش مقدار قند خونم همش نگران تو بودیم و این مدت کلی دکتر و آزمایش و سونو دادم تا بالاخره کنترل شد. الهی بمیرم برات چون مطمئنم تو هم خیلی اذیت شدی چون من همش نگران بودم. تو این مدت خریدای سیمونی هم با مادری و خاله فریبا انجام دادیم تختت رو هم گرفتیم و تقریبا الان همه چیز آماده س که دختر گل و نازنینم بیاد. من و بابا مهردادت خیلی منتظرتیم. این روزا حسابی تکون میخوری و کلی دست و پاهاتو کش میاری. از رو شکمم کامل معلومه وقتی هم که بابا دستشو رو شکمم میذاره تو شیطونیت بیشتر گل میکنه. انگار که میدونی باباس و میخوای بپری بغلش! امروز هم دوباره میری...
24 بهمن 1394

اولین برف پاییزی

هانای عزیزم امروز صبح وقتی بیدار شدو و رفتم پای پنجره دیددم که وووووووووووووووووووووو برف این اولین برف پاییزی امساله همه جا خیلی قشنگه مطمئنم توهم مثل مامان برف بازی رو خیلی دوست داری و من بعدا ترو حتما میبرم بیرون که برف بازی کنی کلی البته من این چند روز به شدت سرما خوردم و نمیتونم برم بیرون اصلا واسه همین این عکسو از پنجره گرفتم عشق منی دخترم ...
15 آذر 1394

24 هفته و 4 روز

دیشب تا صبح بارون اومد و همه چیزو کلی تر و تازه کرد. خیلی قشنگه همه چیز کلی تکون خوردن هات زیاد شده. همش تو پهلوی چپ منی و اصلا اجازه نمیدی سمت چپ بخوابم!کلی تکون میخوری و مجبوری میکنی برگردم به سمت راست!! منو بابایی خیلی مشتاقیم که بدونیم تو چه شکلی هستی!! واقعا کلی ذوق داریم زودتر و به سلامتی بیای تو بغلمون تا کلی نگات کنیم. بوسسسسسسسسسسس   ...
27 آبان 1394

اولین ضربان قلبت

11 آبان صبح که بیدار شدم برای اولین بار ضربان قلبتو حس کردم. چقدر تند تند میزد!! فورا بابایی رو بیدارم کردم تو اونم اینو تجربه کنه. کلی قربون صدقه ت رفت و ذوق کرد. دخترم، فرشته کوچولوی ما خیلی دوستت داریم.
27 آبان 1394

اسم دخترم

چه اسمی برای دخترمون قشنگه!! چه اسمی بهت میاد!! یه اسمی که قدیمی نباشه شیک باشه و کوتاه و به قول دایی یونس بین المللی که به هر زبانی قابل بیان باشه که وقتی بعدا خارج از کشور رفتی با اسمت مشکل نداشته باشی!! همش تو اینترنت دنبال اسم گشتم برات. کلی جستجو کردم و از همه خواستم بهم پیشنهاد بدن چند بار لیست گرفتم و شبا برا پدرت اونا رو میخوندم اما از بین همه اسما چندتا رو بیشتر دوست داشتم: ترنم رکسانا روشا آروشا دینا آوین هانا البته هانا و دیانا رو از همه اینا بیشتر خوشمون میومد. نهایتا روی هانا توافق کردیم فعلا!و تا الان که دارم این پستو برات مینویسم اسمت هانا هستش. الهیییی قربون دختر گلم برم ...
27 آبان 1394

دیرین دیرین ...

31 شهریور رفتم برای چکاپ هفته 16 دکتر برام سونوگرافی نوشت و گفت جنسیت بچه رو هم بهم میگن و آزمایش غربالگری مرحله دوم رو هم نوشت فورا رفتم مطب سونو گرافی و خدا رو شکر خلوت بود و بعد از انجام سونوگرافی بهم گفت که همه چیز نی نی خوبه و گفت که جنسیت بچه دختر هست. نمیدونم چرا همونجا تمام مغزم صورتی شد فورا اومدم بیرون و این خبر به مهرداد دادم و اونم خیلی خوشحال شد. حالا دیگه بابایی یه دخمل شده بود و باید برات یه اسم خوشگل انتخاب میکردیم. ...
27 آبان 1394

غربالگری مرحله اول

هفته دوازده هم دکتر برام غربالگری نوشت که شامل سونو و آزمایش بود صبح زود روز 3 شهریور با مهرداد رفتیم که چون هنوز دکتر نیومده بود ما هم رفتیم دور دور!! رفتیم پارلاله و به یاد گذشته ها کلی خاطره برامون زنده شد بعد رفتیم مطب و نوبتمون که شد رفتم داخل!!تا خانم دکتر دستگاه رو گذاشت دید که بله فندوق من کلی شیطنت داره میکنه و اصلا نذاشتی کارشو بکنه و همش تکون میخوردی و اینطوری شد که ما تقریبا نیم ساعت تلاش کردیم که ترو آروم کنیم و نهایتا مار انجام شد و دکتر گفت همه چیز عالیه و حالت خوبه اینبار کامل مشخص بودی مخصوصا سر کوچولوت بعدشم که رفتیم آزمایشگاه و آزمایش رو دادیم و 10 روز بعد جواب رو گرفتیم همه چیز عالی بود خدار و ش...
23 آبان 1394